Saturday, June 25, 2011

Note #8: Outrageous


به باد رفتم رفت ِ پِی ِ کارش. الان یک هفته‌ای می‌شه. مُفتَزَهانَست! اَوْتْر ِیجِس ِ! اگر یه‌کم چیزی از ازت‌نفس و اینا مونده‌بود، تا هالا با رولت‌روسی‌ای چیزی شرم رو کم‌کرده‌بودم. افتادم فیلم‌هایی رو نگاه‌می‌کنم خجالت‌آور. دو سااَت آی‌اِم‌دی‌بی رو می‌گردم هرچی فیلم ِ پنیری و رمانس و کمدی َ رو لیست می‌کنم نیگاه‌می‌کنم. انگارنه‌انگارم که خیر ِ سرم الان یه‌ماه ِ مجمواِه فیلم‌های بونواِل داره رو میز خاک می‌خوره.
افتزاه‌تر، کتاب خوندنم‌هم تَتیل‌شده هم‌چنین. قصر‌به‌قصر ِ سلین بقل همون بونواِل‌ها داره زجه می‌زنه. کتاب مقدس آخرای اَتیقش گیر‌کرده و به قول حسین الخ. این اوباشی‌گری ِ فرهنگی هال هم می‌ده بدمَسَب. از اون ترف ابن گیلتی‌کانشس‌ ِ لَنَتی‌ام دهن آدمو سرویس می‌کنه. اون همه قر زدم و زدم و زدم و زدم به جون میرزا که در ِ هم‌کتابخوانی تخته‌شده خجالت بکشید و این‌ها، بد اِیْن ِ گاو الان که فراخوان اومده هی هیچ قلتی نمی‌کنم. سمت ِ پروژه تفت ِ ارباب‌هلقه‌ها‌ هم نمی‌رم که گریم درمی‌اد.
پی‌نوشت: یه مدتی ِ هی ملت میزنن، اَکس تزینی نیست.

No comments: