Sunday, April 18, 2010

این زندگی ما


زندگی‌های تصویرشده در "خوبی خدا" –همچنان تأکید می‌کنم که نه همه‌ داستان‌ها، ولی دوست‌داشتنی‌ترهایش- آنچنان بی‌طرفانه به رشته تحریر درآمده‌اند و برای من آنقَدَر ساده و -دوست‌داشتنی- هستند که تداعی کننده‌ لحظاتی کاملن تصویری و سینمایی هستند. نمونه‌های بسیاری اعم از قوی و ضعیف از این لحظات تصویری در ذهن دارم که همه‌ی‌شان مناسب نیستند، اما به نظرم مناسب‌ترینشان از لحاظ حال‌و‌هوا و ساد‌گیِ زندگیِ تصویر‌شده، فیلم "شب‌های بلوبریِ من"(*) است. دیدنش را صرفن برای همدردی با ساده‌انگاری و روانی زندگی هرروزِمان توصیه می‌کنم.
کارگردان فیلم هنگ‌کنگی است و فیلم تولید مشترک هنگ‌کنگ، چین و فرانسه است. ربطش را با نویسنده‌های معاصر آمریکا نپرسید که فیلم برای من تنها حسی خوش‌آیند و تکمیل‌گر بر روایات ساده‌ِ خوبی خدا و نویسنده‌های هم قماش با نویسنده‌های این کتاب دارد.
در مورد فیلم در اینجا و اونجا صحبت‌شده که برای مشغول‌شدن بد نیست.

*. عنوان اصلی فیلم، "My Blueberry Nights" است که اول می‌خواستم از لفظ "شب‌های تمشکی‌ِ من" برایش استفاده کنم، اما پس از نگاه کردن ذیلِ مدخل "بلوبری" در فرهنگ هزاره ترجمه‌اش به "شب‌های قره‌قاطی من" تغییر پیدا کرد که البته بدلیل بیش‌اندازه کریه بودن عبارت فوق عنوان اصلی فیلم را استفاده کردم.

Friday, April 16, 2010

خوبی ِ خدا



نویسنده: مارجوری کمپر و ...
ترجمان: امیر‌مهدی حقیقت
ناشر: ماهی
چاپ سوم، سال 1388
قطع وزیری
تک جلد، 205 صفحه
2400 تومان

قدیم ها، زمانی که هنوز کتاب‌های “ایتالو کالوینو” برایم تنها شاهکار‌های متصور بود، فکر می‌کردم که چطور مجموعه‌های داستان از نویسنده‌های مختلف تشکیل می‌شود. یادم می‌آید که حتی فکر می‌کردم نویسنده‌های روی جلد برای تمرین کار ِ گروهی، مثل ما، کلاسی را دودَر کرده و با هم داستانی می‌نویسند و سر نام نویسنده بحث می‌کنند. بزرگ‌تر که شدم تازه دُوْزاریِ مبارک افتاد که مترجم‌ها داستان‌ها را انتخاب می‌کنند، گرد می‌آورند و شاید در خلوت با تعدادی‌شان حال هم می‌کنند.

این روزه‌ها، نویسنده‌ها زیاد شدند، احتمالن ما بروزتر شده‌ایم و کسان بیش‌تری را می‌شناسیم؛ اما توی همین روزها کم‌تر “مجموعه”ای پیدا می‌کنم که واقعا مجموعه باشد. هر مترجمی بنا به چیزهایی که سلیقه‌ی شخصی‌ِشان می‌نامیم، گروه داستان‌هایی ترجمه می‌کند که همگی داستانند، همگی ادبیاتند و حتا همگی می‌توانند ارزشمند باشند اما آیا این چند اثر به یکدیگر هم وابسته‌اند؟

“خوبی خدا” هم داستان‌های خوب دارد، هم داستان‌های متوسط و هم آن‌ دسته‌ای که گروهی با آن رابطه‌ برقرار نکنند. اما خوبی خدا یک مجموعه نیست. خود مترجم در آغاز کتاب1 نوشته است:...فضای آن‌ها با هم متفاوت است اما همگی یک وجه مشترک دارند: ساده‌اند.. در واقع این تنها وجه مشترک داستان‌ها، در نویسنده‌های آن‌هاست که همگی تنها از لحاظ جغرافیایی ساکن امریکا2 و ساده هستند. نظرم را که بگویم، بعضی از داستان‌ها مثل جناب آقای رییس‌جمهور3 حسِّ کلی کتاب را ضایع و زایل می‌کنند، حتا اگر مانند این‌ یکی داستان خوبی هم باشند. نکته‌ی چاپی که به ذهنم می‌رسد این است که “خوبی خدا” نام داستانی از مارجوری کمپر4 است که حتا نامش بر روی جلد کتاب نیست.
باقی باشد برای دیگر بزرگان!

1. خوبی ِ خدا(مجموعه داستان)، مارجوری کمپر و ...، امیر‌مهدی حقیقت، نشر ماهی، تهران 1385، برگ 3

2. در طول کتاب “آمریکا” به شکل “امریکا” چاپ شده است

3. جناب آقای رئیس‌جمهور، پیب هادسون، صفحه 165

4. Marjorie Kemper