Thursday, June 24, 2010

ترانهِ کودکان مرده

بعضی از آهنگسازهای کلاسیک تکنیک کارو خیلی خوب بلدن ولی به حس که می‌رسه همیشه یه جاش می‌لنگه. اینجور آهنگسازا یا توی دوره‌ی کارشون یه بلایی سرشون میاد و آدم می‌شن و قطعه هاشون علاوه بر تکنیک و تئوری، حس هم می‌گیره یا تا آخرش همونجوری توالی ریاضی‌وار نت‌ها می‌مونه. از نمونه‌های بارزش "گوستاو مالر" اتریشی که قریب به اتفاق کاراش از نظر تکنیکی جزو کارای خوب به حساب می‌آن ولی روح ندارن. در مورد این مورد خاص این‌طور که تذکره‌نویسان معتقدند بدبختانه بلای ذکر شده مرگ بچه‌ی آهنگساز ِ. بعد از این اتفاق، مالر قطعه‌ای می‌نویسه به اسم "ترانه‌ی کودکان مرده" که اتفاقن علاوه بر تکنیک تأثیر احساسی بالایی هم داره. از کل این مجموعه توی تِرَک آخر مادری ِ که بچه‌هاش نیومدن خونه، این‌جاست اوج تغییر ِ آهنگ‌ساز.

Mahler Symphony No. 3 – Kindertotenlieder
Otto Klemperer – Conductor
Kathleen Ferrier – Soprano

In diesem Wetter, in diesem Braus

Wednesday, June 23, 2010

The Laugher



مشخصهﻯ اصلی بیشتر آثار بل راوی داستان است. بل بدلیل پیشینهﻯ روزنامه نگاری خود علاقهﻯ بسیاری به راوی اول شخص دارد. راوی آثار بل عموما به تنهایی داستان را تعریف ﻣﻰکند، افکارش را بروز ﻣﻰدهد، تفکرش را صادر ﻣﻰکند و با گستاخی خاص قلم بل از زمین و زمان انتقاد ﻣﻰکند. آثار بل بیشتر از اینکه فضاسازی و یا ﺷﺨﺼﻴﺖپردازی داشته باشند، راوی حرافی دارند که حتی شمایی ظاهری از خود به خواننده ﻧﻣﻰدهد و صرفن داستانش را روایت ﻣﻰکند. فضاها، پیرنگ و همه و همه برای بل در درجه دوم قرار ﻣﻰگیرند آنچه بل به آن به عنوان لازمه اثر ﻣﻰنگرد وجود ایدئولوژی خاص در تِم ِ داستان است. ﺷﺨﺼﻴﺖهای آثار بل عموما افرادی رنج دیده و یا رها شده هستند که اجتماع ستیزی روشنی دارند، توسط قلم بل لب ﻣﻰگشایند و آنچه را ناساز با عقایدشان است نقد ﻣﻰکنند.
***
"شغل من: خندیدن"1 داستانی کوتاه است که از یک صفحه تجاوز ﻧﻣﻰکند ولی بل در همین یک صفحه با ﺗﻚگویی ِ فوق العادهﺍﻯ روند زندگی مردی را به تصویر ﻣﻰکشد که شغلش خندیدن است (نکته جالب قضیه اینجاست که احتمالن در هنگام نوشته شدن داستان، این شغل غیر عادی حساب می‌شده ولی الآن، جدا از ایستگاه‌های تلویزیونی داخلی، در بیشتر "تاک‌شو" های اونور آبی این شغل شامل حال تمام بیننده‌های داخل استودیو می‌شود). وجه تمایز این اثر ِ بل با دیگر آثارش ﺑﻰربطی این اثر با موضوع جنگ است، چراکه وی عموما "تِم" داستان‌هایش را بر وقایع پس از جنگ جهانی دوم و یا اثرات مخرب بعدی آن بر شخصیتﻫایش قرار ﻣﻰدهد و به انتقاد و یا تمسخر آن می‌پردازد. ولی در این اثر بل تنها به طنز کردن نیازهای امروزی بسنده کرده، هرچند همین موضوع را هم به خوبی و با نثری گیرا بیان ﻣﻰکند.
"
..باید دقیقاً به موقع باشد؛ خنده‌های هیجان‌انگیز و پرشورم نباید دیرتر یا زودتر از وقت خودش سر داده شود. طبق برنامه شلیک خنده را رها می‌کنم و کل شنوندگان را با خود همراه می‌سازم؛ و بدین ترتیب، برنامه نجات می‌یابد..."
***
در مورد ترجمه‌ی اثر چیز خاصی ندارم بگم (کوتاه‌تر از اونی ِ که ترجمش بتونه اذیت کنه) در ضمن این داستانکُ می توانید در اینجا دانلود و یا در مجموعه داستان "خوش‌خنده و ..." ترجمه‌ی "اسدالله امرایی"، چاپ نشر نجوا به سال 1369 و قیمت پشت جلد 65 تومان، در ضلع جنوب غربی میدان انقلاب به قیمت 400 تومان پیدا کنید. مجموعه شامل نویسنده‌های دیگه‌ای از جمله "زوشجنکو" و "جکسن" هم هست.
1. “The Laugher” عنوان اصلی اثر، در فرهنگ بلاد مترقّیه اسم ِ فاعلی‌ای است که به شخصی اطلاق ﻣﻰشود که در برنامهﻫای کمدی به عنوان عضوی از مخاطبان با خنده برنامه را از سقوط نجات ﻣﻰدهد. متاسفانه در زبان فارسی معادلی دقیق برای این واژه وجود ندارد، به همین دلیل از ترکیب "شغل من: خندیدن" استفاده شده است.

Sunday, June 20, 2010

Note #1

3 hours in a café would not lead to something else:


بوی بُز میاد
، بُز فقط بَچَش خوبه
، و من احساس مرگ می‌کنم

آهنگسازشو نمی‌شناسم
، سوژَش باید بیاد
، و من احساس مرگ می‌کنم

خوبه، بخور جون بگیری
، غلط بکنم یکی دیگه بگم
، و من احساس مرگ می‌کنم

احساس لرزش می‌کنم
، شعر ِش منظورم نبود
، و من احساس مرگ می‌کنم

فالشو بگیر، خُش شده
، مصراع بعد، فُلُپ قُلُپ قُلُپ
، و من احساس مرگ می‌کنم

کَ‌س ِ دیگه‌ای هم برای یک ثانیه تو خونه نیست
، آخرای فیلم ِ
، و من هنوز احساس مرگ می‌کنم